-
دکتر میثم نوروزی؛ مهدی اسکندری خوشگو
دوره 1، شماره 1 ، مرداد 1402، ، صفحه 32-78
چکیده
در قرن معاصر، واقعگرایی یکی از اصلیترین نظریات روابط بینالملل است. این جریان فکری که بعد از جنگ جهانی دوم و همزمان با تأسیس سازمان ملل متحد پا به عرصه وجود نهاد، نقش مهمی در تبیین سیاست بینالملل بهویژه پس از جنگ جهانی دوم داشته است. مبانی مکتب واقعگرایی بر پایۀ منافع و قدرت استوار بوده و تأمین امنیت و بقای دولتها بهعنوان ...
بیشتر
در قرن معاصر، واقعگرایی یکی از اصلیترین نظریات روابط بینالملل است. این جریان فکری که بعد از جنگ جهانی دوم و همزمان با تأسیس سازمان ملل متحد پا به عرصه وجود نهاد، نقش مهمی در تبیین سیاست بینالملل بهویژه پس از جنگ جهانی دوم داشته است. مبانی مکتب واقعگرایی بر پایۀ منافع و قدرت استوار بوده و تأمین امنیت و بقای دولتها بهعنوان بازیگران اصلی نظام بینالملل مورد تأکید قرار دارد. با توجه به پیشرفت روزافزون جوامع و افزایش رقابت میان دولتها برای کسب منافع بیشتر، این پرسش مطرح میشود که درگیری میان قدرتهای جهانی چه تأثیری بر روابط بینالملل داشته و دیدگاه دو مکتب رئالیسم و ایده آلیسم نسبت به ضمانت اجرای حقوق بینالملل چیست؟ در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا تاریخچه، مبانی و اصول بنیادین مکتب رئالیسم را کنکاش و سپس نقش آن را در ضمانت اجرای حقوق بینالملل عمومی موردبررسی قرار میدهیم. یافتهها نشان میدهد تأکید بر کنشگری دولتها صرفاً بر پایۀ حفظ منافع ملی بوده و انطباق این اصول با موازین اخلاقی فاقد ضمانت اجرا است.